چرا تموم نمیشه...چرااااا
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند... من مقربم یا تاوان زندگی قبلیمه؟؟ خدایا چیکار کردم ؟ نامردی نیست برای همه یه جهنم باشه یه بهشت؟ خسته شدم...دارم مریض میشم... دارم دیوونه میشم... هذیون میگم... چشام نقطه های سیاه میبینه... حوصله حرف زدن ندارم با هیشکی...میرم کوه جدا از بقیه دوست دارم بشینم بالای کوه بدون هیچ حرفی اما پر از فکر... فکر و خیال...فکر اینکه میتونست باشه..خیال اینکه هست..داره میشه هشت سال... شدم مثل سربازای جنگ که هشت سال از ایران دفاع کردن منم هشت سال از عشقم از قلبم از احساسم دفاع کردم... خوبیه جنگ اینه که تموم شد اما غصه من تموم نمیشه...خسته م از خودم...از خانواده...از ادمهای دور و برم... از نبودن خسته م...از اینکه برای یکی دیگه شده خسته م... تولدای الکی...خنده های مصنوعی..طبیعت گردیای بی هدف... فضای مجازی مسخره... همه چیز بیهوده س... خدایا چیکار کردم؟؟؟ چیکار کنم؟؟ راستی درسم تموم شد. ارشد گرفتم. کلی جلسه دفاعم شلوغ بود ولی تو نبودی دیگه مثل هر روزتوی این هشت سال اخیر... نمیتونم.ِِ میدونم قول دادم دیگه بهش فکر نکنم. اما نمیتونم... بدون اون نمیتونم.نمیشه برگرده؟؟ حالا یه غلطی کردم من.. اشتباه کردم... ادمم خب... نمیشه ببخشی؟ مادر بود الان بخشیده بود تو که دیگه خدایی...هیچ جوره چرا کوتاه نمیای؟من میخوامش...هرجور که هست...هرجور شده... من میخوامش.سال جدید اومده. اما باز نیست. خدایا برش گردون. لطفا خواهشا...اره شاید به صلاحم نباشه اما میشه بیاد وخودم بفهمم به صلاحم نیست ؟؟ اونوقت کلا این عشق رومیبوسم و میزارم کنار... الان هرروز دارم دیوونه تر میشم. سکوت کردی...ساکتی...همش دارم دیوونه تر میشم ..هیشکی هیشکی هیشکی نمیفهمه حالمو... شدم یه ربات ساکت و سرد. که مثل یه ربات فقط راه میره نگاه میکنه و طبق دستورات میخنده و گریه میکنه. اشک چشمام خشک شده.چقدر بنالم؟چقدر ضجه بزنم؟ اخرش میترسم بمیرم و یه روز هم باهاش زندگی نکنم. خدایا من بدم اما نه اونقدر ک این همه سختی بکشم و بلا سرم بیاد. یه کاری کن برگرده تو رو موسی بی جعفر...تو رو فاطمه زهرا...تو رو به محمد...تو رو به قرآنت قسم قسم قسم...برگرده همین امشب...همین فردا صبح که چشمامو باز میکنم ببینم پیام داده...پیام داده دلش برام تنگ شده...پیام داده میخواد منو ببینه.. پیام داده هنوز منو دوست داره... خدایا زمانو برگردون عقب...دارم روانی میشم... نفر سوم اون عشقی که چند ساله اومده جای من...اون رو چیکار کنم...خیلی ادم بدی شدم که میخوام عشقم رو به قیمت خراب کردن یه زندگی پس بگیرم...غمباد گرفتم... ته دلم خالیه. هیچی نمیخوام جز اون...فقط اون...فقط خودش...خدایا تورو به فاطمه زهرا به علی به چهارده معصوم به پنج تن به دوازده امام به همه کهکشونا قسم میدمت بزار برگرده...صلاحم اگه بااون نبودنه پس صلاحمو تغییر بده.. تورو قران..خدایا نفر سوم رو اصن نمیخوام ناراحت شه. خودت یجوری کارارو ردیف کن ک هیچکس دلش نشکنه. برگرده خدایا...برگرده...تورو قران قسم قسم قسم قسم قسم برگرده... برگرده برگرده برگرده. .. همین فردا...همین امشب...همین الان...
+ نوشته شده در یکشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۷ ساعت 21:45 توسط مقصر
|