سلام. خوبی؟ ساعت حدود یه ربع به دوازده شبه و من تو تاریکی اتاق دارم برات مینویسم. خوبی؟ احوال روزگارت خوبه؟ فردا ۳۰ آذره... شب یلدا... فردا یک دقیقه بیشتر ندارمت... فردا یک دقیقه بیشتر دلتنگتم... راستی الان شهر حافظ و سعدی ام. امروز فال گرفتم. باز هم امید واهی داد که میاد...که برمیگردی... دلتنگی دیگه تمام وجودمو و تک تک ذره و سلول هامو گرفته. دیگه من شدم خود تو... تو تک تک ثانیه هام نفوذ کردی. خیلی تغییر کردم خیلی زیاد... کاش بیای و ببینی... من هنوزم مثل روز اول و شاید بیشتر دوستت دارم. فردا حسابی خوش بگذرون. یک دقیقه بیشتر بخند و شاد باش. دوستت دارم. شب یلدات مبارک❤