اینو باش...
اومده صاف صاف تو چشای من نگا میکنه میگه من خیلی شمارو دوس دارم...منم حال و حوصله نداشتم.از هفته دیگه دانشگام شروع میشه.خیر سرم ارشدم.گفتم مرسی.لبخند زدم از این تصنعیا. گفت الان تکلیف من چیه؟ تو دلم گفتم...اینو باش دلش خوشه. فک کرده تو میشه واسه من. تو یدونه بودی.یدونه ام می مونی. توی گذشته ات.به توی الانت کار ندارم. کجاهایی راستی؟
+ نوشته شده در سه شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ ساعت 20:9 توسط مقصر
|